Tuesday 19 May 2015

۲۰خرداد ۱۹۲ – ۱۲ژوئن ۸۱۳: طاهر ذوالیمینین بر خلیفه عباسی پیروزشد

سلسله طاهریان

سلسله طاهریان

۲۰خرداد ۱۹۲ – ۱۲ژوئن ۸۱۳:
بر ‌اساس برخی اسناد تاریخی روز ۱۲ژوئن سال ۸۱۳ میلادی مطابق با سال ۱۹۸ هجری‌قمری، طاهر ذوالیمینین بر لشکر علی بن‌عیسی بن‌ماهان پیروز شد. طاهر ذوالیمینین از سرداران ایران بود که برای استقلال ایران از سلطه‌ دیکتاتوری عباسیان می‌جنگید. طاهر با مأمون پسر هارون‌الرشید خلیفه‌ عباسی که از مادر، ایرانی بود، هم‌پیمان شد تا امین، برادر ناتنی وی که از مادر نیز عرب بود و ادعای خلافت داشت را از پای درآورد
او در جنگی که در نزدیکی ری درگرفت، لشگر اعزامی امین از بغداد را شکست داد و فرمانده آن‌لشگر یعنی عیسی بن ماهان را از پای درآورد. سپس به ‌بغداد حمله کرد و امین را به‌قتل رساند. طاهر بعداً از طرف مأمون به‌ حکومت خراسان منصوب شد وقصد داشت از مأمون نیز اعلام استقلال کند که سرنوشت مهلتش نداد و همزمان با اعلام استقلال از مأمون، در سال ۲۰۷ هجری‌قمری درگذشت
پنجمین خلیفه عباسی، هارون‌الرشید دوپسر داشت به‌نام امین و مأمون. هارون پیش‌از مرگ، امین را به جانشینی خود و مأمون را به ولایتعهدی او معین کرده بود. چون هارون درگذشت، امین برخلاف وصیت پدر، مأمون را از ولایتعهدی خلع کرد و فرزند خود موسی را ولیعهد قرار داد. اما مأمون که حکومت خراسان را داشت زیربار نرفت و چون از طرف مادر، ایرانی بود ایرانیان، گرد مأمون جمع شدند و سردار‌بزرگ ایرانی، طاهر بن‌حسین که لقب ذوالیمینین داشت در نزدیکی ری، سپاهیان محمدامین را شکست داد و ایشان را تا بغداد دنبال کرد. پایتخت خلیفه عباسی به دست سپاهیان ایرانی افتاد. امین کشته شد و مأمون به خلافت نشست.
چون مأمون به خلافت رسید به پاس خدمتهایی که طاهر به او کرده بود او را از جانب خود به فرمانروایی خراسان فرستاد و طاهر در سال ۲۰۶هجری به آن‌ولایت آمد. درآن‌زمان، چنین رسم بود که روزجمعه در مسجد خطبه می‌خواندند و نام خلیفه را که امیرالمؤمنین خوانده می‌شد نخست ذکر می‌کردند و سپس نام حاکمی را که از جانب او درآن‌ولایت حکومت می‌کرد بر زبان می‌آوردند. طاهر پس‌از چندی، یک روز نام خلیفه را از خطبه انداخت و این، نشانه آن‌بود که ولایت خراسان، مستقل است و فرمانبر خلیفه عباسی نیست.
شب آن‌روز، طاهر بیمار شد و درگذشت. شاید گماشتگان خلیفه او را زهر داده بودند. می‌گویند که چون اثر زهر در او آشکار شد و دانست که چاره نیست و خواهد مرد لحاف را بر سر کشید و به زبان خراسانی آن‌روزگارگفت:
«اندر مرگش مردی و ایذ»
یعنی «در مردن هم مردی و دلیری لازم است» و بی‌آنکه فریاد و ناله‌یی برآورد جان داد.
مرگ طاهر در سال دویست وهفت هجری بود.
پس‌از طاهر پسرش طلحه و بعداز درگذشت او برادرش عبدالله پسر طاهر از جانب خلیفه‌های عباسی، امیری خراسان را داشتند.
پسر عبدالله که او نیز طاهر نام داشت پس‌از پدر، امیر خراسان شد و تا سال ۲۴۸ درآن‌سرزمین فرمانروایی کرد.
وی با همکاری سپاهیان عرب به طبرستان حمله برد و مازیار، سردار ایرانی، با آنکه مردانه در جنگ کوشید شکست خورد و اسیرشد. او را به بغداد بردند و به فرمان خلیفه کشته شد.
پس‌از او پسرش محمدبن طاهر به امیری رسید و تا سال ۲۵۹ بر خراسان فرمانروا بود. در این سال یعقوب لیث صفاری، نیشابور را به تصرف درآورد و محمد را اسیر کرد و سلسله طاهریان به پایان رسید.
پایتخت طاهریان شهر نیشابور بود. این خاندان بیش‌از پنجاه سال در خراسان فرمانروایی می‌کردند. درآن‌روزگار قسمتی از شمال آن‌استان که امروز جزء کشورهای شوروی است و شهر مرو در آن‌است با قسمتی از مشرق آن، ‌که شامل شهرهای هرات و بلخ است جزء خراسان شمرده می‌شد.
طاهریان در این ناحیه مستقل بودند و فرمانبری ایشان از خلیفه عباسی، ظاهری و اسمی بود.

۲۱خرداد – ۱۰ژوئن ۲۵۰: کتابخانه بزرگ گندی شاپور در خوزستان تأسیس شد


شاپور اول. پادشاه ساسانی

شاپور اول. پادشاه ساسانی


۲۱خرداد – ۱۰ژوئن ۲۵۰:
بر ‌اساس برخی اسناد تاریخی، روز یازدهم ژوئن سال ۲۵۰ میلادی، کتابخانه‌‌‌‌‌‌‌ گُندی‌شاپور یا جندی‌شاپور در خوزستان تأسیس شد. این کتابخانه مشهور توسط شاپور اول، فرزند اردشیر بابکان سرسلسله‌‌‌‌‌‌‌ دولتهای ساسانی، ساخته شد.
شاپور بنای این کتابخانه را با استفاده از اسیران رومی برپا کرد.
گندی‌شاپور به‌تدریج به‌صورت یک مرکز مهم علمی در دوران قبل از اسلام تبدیل شد و دانشمندان مختلف ایرانی، هندی، رومی و یونانی در آن به ‌تدریس و تحقیق مشغول شدند.
بعد از اسلام بیشترین توجهات در مرکز علمی گندی‌شاپور به‌علوم پزشکی اختصاص یافت.
در قرن سوم هجری با تأسیس مرکز علمی بزرگ دنیای آن روز در بغداد، از اهمیت گندی‌شاپور کاسته شد.

Wednesday 4 February 2015

10بهمن ۱۳۵۸ - 30 ژانویه: سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران تحت عنوان آینده انقلاب

روز دهم بهمن سال 1358 آقای مسعود رجوی در یک سخنرانی در زمین چمن دانشگاه تهران برای مردم و هواداران مجاهدین شرکت کرد.
 روزنامه کیهان روز 11بهمن 58 نوشت:
بعد از ظهر دیروز حدود دویستهزار تن به دعوت سازمان مجاهدین خلق ایران در دانشگاه تهران حضور یافتند.
مسعود رجوی در دانشگاه تهران این مراسم به‌مناسبت هشتمین سالگرد شهادت احمد رضایی اولین شهید سازمان و بزرگداشت مجاهدخلق عباس عمانی که در روز 28 دی ماه، 12روز قبل ازآن به دست چماقداران خمینی به شهادت رسیده بودند برگزار گردید.
 مسعود رجوی در سخنرانی خود گفت:
 ما در مقابل هرگونه ظلم و استبدادی مقاومت خواهیم کرد و آسمان این خلق را همچون گذشته غرق در ستاره خواهیم ساخت. ستارگانی که در شرایط خفقان و فشار با درخشش و سرخی خون خود به شبهای سیاه جامعه، نوری تازه میبخشند و سدها و بنبستهای راه خدا و خلق را در هم میشکنند .
در این مراسم آقای مسعود رجوی به سکوت مسؤلان حکومتی نسبت به حمله و هجوم مسلحانه عوامل ارتجاع به مرکز امداد پزشکی مجاهدین و تخریب آن محل که 4 روز قبل از آن صورت داده بودند اعتراض کرد و خواستار شد تا خمینی، نمایندهیی را جهت بازدید از محل اعزام کند.
 در پایان مراسم، یک‌بار دیگر چماقداران خمینی به شرکت‌کنندگان حمله کردند و به ضرب و شتم عدهیی پرداختند.

7بهمن ۱۳۵۷ - 28 ژانویه: وقایع‌نگار انقلاب ضدسلطنتی

7بهمن 1357
خون شهیدان روز 6بهمن(دیروز), درخت قیام را آبیاری میکند. امروز میلیونها نفر به‌جای  راهپیمایی، رژه رفتند. تظاهرات تهران و شهرستانها چهره‌ی مبارزه‌جویانه داشت.
تا همین لحظه که ساعت 7 بعد از ظهر است، صدای شلیک از هر گوشه‌ی رشت به‌گوش میرسد. درحالیکه مردم به خیابانها آمده و فریاد آزادی سرمیدادند, نیروهای سرکوبگر اقدام  به شلیک گاز اشکآور کردند. اما تظاهرات هر لحظه اوج میگرفت.
دانشگاه تهران-انقلاب ضد سلطنتی


در این هنگام مزدوران دیکتاتوری اقدام به شلیک به سمت مردم نمودند. مردم با قطع درختان و آتش زدن لاستیک، راه را بر نیروهای سرکوبگر بستند. جوانان با پرتاب بمبهای دستساز و کوکتل‌مولوتوف به مقابله برخاستند. تا همین لحظه 60 تن مجروح شده و جوان 20 سالهیی به‌نام حمید ابراهیمنژاد به شهادت رسید.

 اما خون شهیدان در شریان ملتی شکستناپذیر جوشانتر از گذشته جریان پیدا میکند. از تمامی شهرهای به‌پاخاسته، امروز این شعارها به گوش میرسد:
 ”مجاهد مجاهد فدای راه خلق است, مسلسل مسلسل جواب ضد خلق است”
”تنها ره رهایی جنگ مسلحانه”
”سرباز برادر ماست، ارتش دشمن ماست”
 ”ارتش خلقی به‌پا میکنیم, میهن خود را رها میکنیم

 روی پارچهنوشتههایی که مردم در تظاهرات شهرها حمل می‌کردند از جمله نوشته بود:”در پهن‌دشت انقلاب ایران، از خون پاک شهیدان، چه گلها که شکفتند. از خون فدایی، گل‌سرخ؛ از خون مجاهد، لاله.”

 دیکتاتوری که دیروز تظاهرات تهران و تبریز را به خاک خون کشید تا شاید قیام را فروبنشاند، جوابش را با ضربات پیاپی و قوی از تمامی شهرهای ایران دریافت می‌کند. تظاهرات و شعارهای مرگ برشاه در همه جا طنین‌انداز است. زنجان، برازجان، کازرون، لنگرود، فسا، نکا، بندرعباس، آستانه اشرفیه و شهرهای دیگر ‌ایران، به‌پاخاسته‌اند.

بهمن 39 - 27 ژانویه: دومین شکست مروان اموی از ابومسلم خراسانی

ابومسلم خراسانیدر جنگ دو روزه‌ی 26 و 27 ژانویه  سال 750 میلادی که میان نیروهای ابومسلم خراسانی و لشکریان مروان، آخرین حکمران امویان، در کنار رودخانه زاب روی داد، مروان شکست خورد و به مصر گریخت و در آنجا کشته شد. ابومسلم که برضد حکومت امویان بپا خاسته بود سال پیش از آن (749 میلادی ــ 128 خورشیدی)، ارتش امویان را شکست داده بود و پس از این پیروزی، مروان را از خلافت، خلع و آن را به ابوالعباس سفاح منتقل کرده بود .
 بسیاری از مورخان، این سال را آغاز خلافت عباسیان و گسترش نفود ایرانیان در امور حکومت نوشته‌اند.

4 بهمن 1357 - 24 ژانویه: اولین سخنرانی مسعود رجوی پس از آزادی از زندان



مسعود رجویمسعود رجوی تنها بازمانده مرکزیت اولیه سازمان مجاهدین خلق ایران ,که همراه با آخرین دسته از زندانیان سیاسی به همت خلق قهرمان از شکنجه‌گاه های رژیم شاه آزاد شده بود،   در روز چهارم بهمن سال 1357 اولین سخنرانی خود را در حضور ده ها هزار تن از مشتاقان دیدارش، در مسجد دانشگاه تهران ایراد نمود. مسعود رجوی در این سخنرانی گزارش کوتاهی درباره 14 سال فعالیت سازمان مجاهدین خلق ایران و هفت سال اسارت و زندان به مردم ایران ارائه نمود. رجوی بر حرمت کلمه آزادی تأکید کرد و انحصارطلبی‌هایی تحت نام اسلام را محکوم دانست. 

2 بهمن 1368 - 22 ژانویه: تحصن خانواده‌های شهدا و زندانیان سیاسی در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران

روز دوم بهمن‌ماه سال 1368 به دنبال سفر گالیندوپل و هیئت ویژه ملل متحد به ایران صدها تن از اعضای خانواده‌های شهیدان مجاهد و زندانیان سیاسی قتل عام شده، به یک تحصن در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران دست زدند. آنها خواستار دیدار نمایندهٌ ویژهٌ ملل متحد و ارائه اسنادو مدارک و ادای شهادت در افشای جنایات رژیم بودند. این تحصن در روزهای بعد ابعاد وسیعتری یافت. بهرغم اقدامات سرکوبگرانه و بازدارنده رژیم و استقرار واحدهای زیادی از پاسداران و در سرمای شدید زمستانی، تعداد متحصنین به بیش از یکهزار تن رسید. رژیم بسیاری از متحصنین را دستگیرو روانهٌ شکنجه‌گاه‌ها نمود.

2بهمن ۱۳۲۴ - 22 ژانویه: تشکیل حکومت خودمختار کردستان ایران به رهبری قاضی‌محمد


 -خودمختاری برای کردستان در چارچوب دولت ایران

قاضی محمددوم بهمن‌ماه سال 1324 حکومت خودمختار کردستان ایران به رهبری قاضی‌محمد اعلام موجودیت کرد.
 در اواخر جنگ دوم جهانی و اوائل حکومت شاه، مردم کردستان ایران، مبارزات آزادیخواهانه خود را در ابعاد گسترده‌تری آغاز کردند. در این سالها جمعیتِ تجدید حیات كرد با نقش تعیین‌کننده قاضی‌محمد، با استفاده از استقبال وسیع مردم به یک حزب علنی تبدیل گردید و طی بیانیه‌یی خواسته‌های خود را اعلام کرد.
خواستهها شامل موارد زیر بود:

 -رسمیت یافتن زبان کردی
 -انتخاب یک شورای محلی 
- بهبودی وضعیت اقتصادی- اجتماعی کردستان.

 اما حکومت فاسد مرکزی در مقابل جنبش حق‌طلبانه کردستان تلاش کرد با مارک تجزیه‌طلبی، آن را بدنام ساخته و مانع از پیوند آن با جنبش تمامی ایران گردد. به‌رغم این توطئه‌چینیها، در بهمن 1324 قاضی محمد با استفاده از ضعف دولت مرکزی، خودمختاری کردستان را اعلام کرد. قاضی محمد تلاش کرد که در مذاکره با دولت قوام‌السلطنه، جمهوری خودمختار مهاباد را قانونی کند، اما نتیجه‌یی نگرفت. سرانجام رژیم دست‌نشانده شاه در بهار سال 1326 شهر مهاباد را تسخیر و سرانِ جنبش را که حدود 30 نفر بودند، دستگیر کرد و روز دهم فروردین آنان را در میدان شهر مهاباد به دار آویخته و به شهادت رساند.

1بهمن ۱۳۵۷ -- 21ژانویه: وقایع نگار قیام ضدسلطنتی

مردم شیروان به خانه یکی از مزدوران سرکوبگر حمله کردند. در اثر تیراندازی، یک‌نفر از مردم به شهادت رسید و 20تن دیگر مجروح گردیدند.

شورای مؤسس اتحادیه کارکنان رادیو و تلویزیون: مدیر عامل رادیو و تلویزیون، منتخب  کارکنان نیست. ما به اعتصاب خود ادامه میدهیم

Saturday 3 January 2015

17 دی ۱۳۴۶ – 7 ژانویه: شهادت جهان‌پهلوان تختی

جهان پهلوان تختیروز 17 دی‌ماه سال 1346 غلامرضا تختی، بلندآوزاه‌ترین قهرمان ورزشی ایران، توسط ساواک شاه به جرم تسلیم نشدن به خواسته‌های دربار، به شهادت رسید.
 جهان‌پهلوان تختی، قهرمانی بود که در صحنه‌های بین‌المللی ورزش، افتخارات بسیاری برای ایران به ارمغان آورد.
جهان‌پهلوان غلامرضا تختی درشهریورماه 1309 در خانی‌آباد تهران متولد شد. تختی در مسابقات جهانی سال 1961 در یوکوهامای ژاپن، پشت همه پهلوانان جهان را به خاک رساند و عنوان جهان‌پهلوان را از آن خود کرد.
 کارنامه پرافتخار ورزشی او شامل چهار مدال طلا و هفت مدال نقره است. جهان‌پهلوان تختی در قیام 15خرداد سال 42، همراه مردم و علیه دیکتاتوری شاه فعالیت داشت.
تلاش او در راه کمک‌رسانی به مردم زلزله‌زده بوئین‌زهرا و فعالیتهایش با جوانان مبارز و آیت‌الله طالقانی در راه آزادی مردم ایران، اورا در قلوب همه مردم جا داد. رژیم شاه، تختی پرشور و آزاده ‌را که محبوب مردم و الگوی ورزشکاران آزاده میهن‌مان بود در روز هفدهم دیماه 1346 به شهادت رساند.

مسئول شورای ملی مقاومت در پیامی به مناسبت سالگرد شهادت جهان‌پهلوان تختی گفته است:

سنّت رادمردانه و مردم‌گرایانه جهان‌پهلوان تختی که همچون بسیاری از نامدارترین پهلوانان تاریخ ما از مردم‌گرایی و شجاعت و عرفان مولای متّقیان علی‌(ع) الهام گرفته، همچنان در جامعه ورزشکاران و قهرمانان ورزشی ما پایدار مانده است .

16 دی ۱۳۴۲ – 6 ژانویه: پدر طالقانی به 10سال زندان محکوم شد

روز شانزدهم دیماه سال 1342 پدرطالقانی به جرم آزادیخواهی و با حکم یک دادگاه نظامی رژیم شاه به 10 سال زندان محکوم شد.
مهندس بازرگان نیز که در این دادگاه، محکوم به 10سال زندان شده بود، طی سخنانی در همین دادگاه گفته بود: ما آخرین کسانی هستیم که با زبان مسالمت با شما صحبت میکنیم .
 وی این مفهوم را رساند که نسلهای جوان با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت.

16 دی ۱۳۳۸ – 6 ژانویه: درگذشت نیما یوشیج، پدر شعر نوین پارسی


روز شانزدهم دیماه سال 1338 نیمایوشیج، راهگشا و پدر شعر نوین پارسی، بدرود حیات گفت.

نیما یوشیج ، پدر شعر نوین پارسی علی اسفندیاری که تخلص یا نام ادبی نیمایوشیج را برای خود برگزیده بود، در سال 1277 شمسی در قریه یوش از توابع شهرستان نور مازندران به دنیا آمد.
نیما در نوجوانی برای ادامه تحصیل به تهران آمد و به مدرسه سن‌لویی رفت و در آنجا زبان فرانسه را بخوبی فراگرفت و از طریق آن، آشنایی عمیقی با فرهنگ و ادبیات غرب حاصل کرد. نیما در همان مدرسه به تشویق معلم خود، نظام وفا که خود شاعری چیره‌دست بود به سرودن شعر پرداخت.
‌ابتدا در همان قالب کهن شعر می‌سرود و سپس به قالب‌شکنی در شعر پرداخت و بدین‌سان برای نخستین بار اولین اشعار نو توسط او در زبان فارسی متولد شد و تبدیل به یک شیوه سرودن شعر در زبان پارسی و شاعران عصر حاضر ایران شد.
 کار سترگ و تاریخی نیما یک کار مجرد هنری و ادبی نبود. آزادگی روح و قلبی سرشار از عشق به مردم و آرمان آزادی و استقلال میهن و افکار ترقیخواهانه او پشتوانه‌اش در این راهگشایی ادبی بود.
 نیما فرزند زمانه خود بود و نیاز اجتماعی و تحول تاریخی جامعه خویش را دریافته بود و نقش خود را به شایستگی ایفا کرد.

15 دی 1358 - 5 ژانویه: مسعود رجوی کاندیدای انتخابات اولین ریاست جمهوری ایران



 مسعود رجوی کاندیدای انتخابات اولین ریاست جمهوری ایران روز شنبه پانزدهم دیماه سال 1358, مسعود رجوی رسماً بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری از طرف سازمانمجاهدین خلق ایران معرفی شد. اعلام کاندیداتوری مسعود رجوی, برق امید و شادی برای تمامی آزادیخواهان و روشنفکران و مردمی که در سرنگونی رژیم دیکتاتوری سلطنتی شرکت داشتند به‌وجود آورد. زیرا در کمتر از یکسال از سرنگونی رژیم شاه, خمینی و دارو دسته‌اش نشان داده بودند به هیچک از آرمان های آزادیخواهانه مردم ایران وفادار نیستند و حکومتشان را جز با چماقداری و اعدام و سرکوب بر قرار نمی‌کنند. ورود مسعود رجوی به صحنه انتخابات یک وحدت اصولی را بین تمامی جریانات مترقی و مردمی بوجود آورد. این گسترده ترین ظهور وحدت نیروهای سیاسی در تاریخ ایران بود که حول حمایت از کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری شکل گرفته بود. اما خمینی که پیش از آن گفته بود هرگز در انتخابات مداخله نخواهدکرد, در برابر موج حمایت مردم و نیروهای سیاسی از مسعود رجوی, از ترس شکست کاندیدای مطلوبش, مجبور به مداخله شد و مسعود رجوی را از رقابت های انتخاباتی حذف کرد. حضور مسعود رجوی با قول اولیه خمینی که مداخله نمی‌کند و خروج او از صحنه انتخابات و حذف کاندیداتوری او با مداخله مستقیم خمینی, یکی از مهمترین صحنه های بروز ماهیت ارتجاعی و ضدمردمی خمینی در تاریخ مبارزات مردم ایران و گسترش دیکتاتوری مذهبی خمینی محسوب می‌شود.

15 دی ۱۳۳۱- 5ژانویه: نطق دکتر مصدق علیه جریانهای ضدملی و ارتجاعی و حمایت مردم از او

روز 15 د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی‌ماه سال 1331 دکتر مصدق در یک پیام رادیویی خطاب به ملت ایران گفت:
دکتر محمد مصدق در این زمان که چرچیل، نخست وزیر انگلستان به واشنگتن رفته تا نظر آن دسته از آمریکاییانی را که تا دوــسه هفته دیگر زمام امور این کشور را به‌دست می‌گیرند نسبت به ما تغییر دهد، آیا رواست که تنی چند، مجاهدات و فداکاریهای ملت و منافع وطن را قربانی اغراض، کوته‌نظری و یا ناآگاهی و نابخردی خود کنند و به حکومت از پشت خنجر بزنند؟ و می‌دانیم که دست دوــسه تن از آنان به خون بی‌گناهان سی‌ام تیر آلوده است.
 شایان ذکر است که در ماههای آخر حکومت دکتر مصدق، دربار در اتحاد با آخوندهای مرتجع نظیر آخوند کاشانی و تنی چند از وابستگان به انگلیس نظیر مظفر بقایی، دائما علیه دکتر مصدق توطئه میکردند.
 مردم با شنیدن پیام رادیویی دکتر مصدق به حرکت درآمدند و در تهران و شهرهای دیگر تظاهرات انبوه به‌راه افتاد. کسبه به پشتیبانی دکتر مصدق دست از کار کشیدند. اصفهان و تبریز به حالت تعطیل درآمد و از خوزستان سه‌هزار کفن‌پوش عازم تهران شدند.
 گستردگی حمایت مردم از دکتر مصدق باعث شد تا عوامل دربار و انگلیس و آخوندها موقتا دست از مخالف‌خوانی با مصدق در مجلس بردارند.

14 دی 217 – 4 ژانویه سال 838 میلادی: قتل بابک خرم دین


بابک خرمدینبر اساس برخی روایات تاریخی، بابک خرم‌دین روز چهارم ژانویه سال 838 میلادی و براساس نوشته دهخدا در سوم ماه صفر 223هجری قمری به دستور معتصم خلیفه عباسی با قطع تدریجی دست و پا و اعضای بدن کشته شد و سپس بقیه بدنش را در بیرون شهر سامرا به دار آویختند و مدت ها به همان صورت باقی بود. بابک خرم‌دین از زمره ایرانیان غیوری بود که علیه ستم و جور خلفای عباسی قیام کردند. پیروان بابک خرم‌دین به سرخ‌جامگان نیز معروف بودند و در مناطق آذربایجان و ارمنستان، بارها با نیروهای حکومت مأمون و معتصم خلیفه عباسی جنگیدند و آنان را شکست دادند. سرانجام بابک بر اثر خیانت فردی که خود را به قوای خلیفه فروخته بود دستگیر شد. درتاریخ طبری آمده است: اما بابک تا جان در بدن داشت خود را نباخت


14 دی ۱۳۳۱– 4 ژانویه: گسترش فرهنگ بزرگ منشی در میان مردم در زمان دکتر مصدق

دکتر مصدقروز چهاردهم دی‌ماه سال 1331، یک هواپیمای شرکت هواپیمایی ایران که از شیراز و اصفهان به تهران می آمد، در نزدیکی فرودگاه مهرآباد، هنگام کم کردن ارتفاع برای نشستن، سقوط کرد و همه مسافران و سرنشینان آن جز دو تن کشته شدند. در این سانحه یک بسته بسیار بزرگ اسکناس از هواپیما بیرون افتاد که در سطح بیابان و جاده قدیم کرج پخش شد.
 نکته جالب توجه اینکه صدها تن کسانی که به کمک و یا تماشا آمده بودند و عموما از کارگران تنگدست محل و نوجوانان بودند حتی یک قطعه اسکناس را برای خود برنداشتند.
خبرنگاران به سراسر جهان نوشتند که سانحه پرتلفات هوایی تهران، منش ویژه و بزرگواری ایرانیان را یک بار دیگر به اثبات رساند.
در دوران قیام ضد سلطنتی نیز که حکومت خمینی و آخوندها هنوز بساط ستم و دجالیتشان را پهن نکرده بود، جهان بار دیگر شاهد همبستگی ملی و ارتقای روحیات نوع‌دوستی مردم ایران نسبت به یکدیگر بود.


14 دی 1376– 4 ژانویه: تظاهرات 3هزار تن از دانشجویان در محل کوی دانشگاه تهران



 تظاهرات 3هزار تن از دانشجویان در محل کوی دانشگاه تهران روز 14 دیماه سال 1376، 3000تن از دانشجویان معترض در محل کوی دانشگاه تهران در امیرآباد، دست به تظاهرات زدند و با مأموران نیروی انتظامی که برای سرکوب آنان اعزام شده بودند، درگیر شدند. دانشجویان با سر دادن شعار مرگ بر استبداد خواستار سرنگونی دیکتاتوری ضدبشری آخوندی شدند و دامنهٌ تظاهرات را به بیرون از دانشگاه کشانده و خیابان های شهید گمنام و کارگر شمالی و بزرگراه چمران را مســـدود کــردند. در پی تظاهرات خشمگینانهٌ دانشجویان دانشگاه تهران، رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی به دانشجویان تظاهرکننده درود فرستاد. او از حرکت اعتراضی دانشجویان که با فریادهای مرگ براستبداد و سردادن شعار سرنگونی استبداد خون آشام مذهبی، خشم و اعتراض جوانان آگاه ایران را علیه دیکتاتوری آخوندی منعکس می‌کردند، تقدیرنمود.



13 دی 1368– 3 ژانویه: آغازاعتصاب غذای هواداران مجاهدین در 12 کشور جهان


 آغازاعتصاب غذای هواداران مجاهدین در 12 کشور جهان روز 13 دی ماه سال 1368، هواداران مجاهدین خلق ایران, در 12 کشور جهان و در آستانه اولین سفر نماینده ویژه سازمان ملل به ایران یک اعتصاب غذای سراسری را آغاز کردند. رژیم آخوندی می خواست با بند وبست های فراوان, از زیر مسؤلیت جنایتهای بیشمارش بخصوص قتل عام 30 هزار زندانی سیاسی, پس از مرگ خمینی فرار کند. این اعتصاب غذا هزاران تن از هموطنان آزاده در سراسر جهان را در بر می‌گرفت و در برابر مقرهای مرکزی سازمان ملل متحد در شهرهای نیویورک و ژنو و نیز در شهرهای لندن، پاریس، بن، آمستردام، رم، سیدنی، استکهلم، اسلو، کپنهاگ و اتاوا برپا شده بود. این اعتصاب غذا که با رنج و زحمت بسیار هواداران مقاومت همراه بود, میز معاملات رژیم را بر هم زد. گزارش های دقیق نماینده ویژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد یکبار دیگر نشان داد که رژیم آخوندی با خمینی و بی خمینی یک رژیم سرکوبگر و ناقض وحشیانه حقوق بشر است. در جریان این اعتصابات, مردم دنیا هر چه بیشتر از جنایات این رژیم منفور و ضدبشری مطلع شدند.